طلاق عاطفی، فاصله عاطفی مشخص و آشکار میان همسرانی است که هر دو ناپخته هستند، هر چند یکی از آن‌ها ممکن است این ناپختگی را تأیید کند و دیگری با ابراز اعمال مسئولانه مفرط، چنین چیزی را انکار کند (گلدنبرگ و گلدنبرگ، 2008، ص416 ). اگر چه به نظر می رسد که ازدواج شکل و محتوایی از صمیمیت دارد، اما طلاق عاطفی ممکن است در رابطه ای به وجود آید که در آن تفاوت های آشکار کمی وجود دارد و همسران به راحتی در کنار هم زندگی می کنند، اما در احساسات شخصی یک دیگر شریک نیستند.

 

 

 

 

از سوی دیگر، طلاق عاطفی ، رابطه ای را توصیف می کند که در آن همسران در محیط های اجتماعی ، خوب و صمیمی به نظر می رسند، ولی در خلوت قادر به تحمل یک دیگر نیستند (تبریزی و همکاران،1385، ص111). بنابراین در طلاق عاطفی، زوجین فقط زیر یک سقف زندگی می کنند، در حالی که ارتباطات بین آنها کاملاً قطع شده یا بدون میل و رضایت است (محمدی،1383، ص111).تعاریف موجود، طلاق عاطفی را اختلال در روابط همسران دانسته اند، اما در هیچ یک از این تعاریف ملاک‌های مشخصی برای تعیین همسرانی که در چنین وضعیتی قرار دارند ارائه نشده است. بر این اساس جهت دستیابی به تعریفی روشن از طلاق عاطفی، نظریات موجود در زمینه روابط افراد مورد بررسی قرار گرفت تا بر مبنای آن ها بتوان افرادی را که در وضعیت طلاق عاطفی قرار دارند، مشخص کرد.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فهرست مطالب

مبانی نظری و پیشینه تحقیق طلاق عاطفی

2-1-2-1- تاریخچه طلاق
2-1-2-2- تعریف طلاق
2-1-2-3-طلاق عاطفی
2-1-2-5-نظریه مثلث عشق استرنبرگ
2-1-2-6-نظریه نظم خرد چلبی
2-1-2-7-شرایط علی طلاق عاطفی
2-1-2-8-شرایط علی طلاق
2-1-2-9-شرایط میانجی طلاق عاطفی
2-1-2-10-شرایط میانجی خانوادگی
2-1-2-11-شرایط میانجی فردی
2-2- پیشینه‌ی پژوهشی
2-2-1- پیشینه‌ی داخلی
2-2-2- پیشینه‌ی خارجی

منابع